بهایی که فعالان حقوق زن میپردازند!
هر روز خبر دستگیری و صدور احکام سنگین برای فعالان
هر روز خبر دستگیری و صدور احکام سنگین برای فعالان
دیروز که خانم پرستو فرخی_ پژوهشگر حوزه زنان_ در پاسخ
«بنویس، نگذار کسی عقب نگهات دارد، نگذار کسی متوقفات کند…
سمیرا زرگری سرمربی تیم ملی اسکی آلپاین ایران یه خاطر
هر روز خبر دستگیری و صدور احکام سنگین برای فعالان حقوق زن با شدیدترین مجازات به بهانههای واهی از هر سو شنیده میشود. فعالانی که
دیروز که خانم پرستو فرخی_ پژوهشگر حوزه زنان_ در پاسخ به مقالهام با عنوان «چرا همچنان بر طبل انکار مردسالاری میکوبیم؟» نوشتند که: «فراتر از
«بنویس، نگذار کسی عقب نگهات دارد، نگذار کسی متوقفات کند… مردان زنان را به “استراحتی ابدی “محکوم کردهاند. دختربچهها و تنهای بدقوارهشان زندانی شدند….. بکر
سمیرا زرگری سرمربی تیم ملی اسکی آلپاین ایران یه خاطر ممنوع الخروجی شدن از سوی همسرش نتوانست همراه تیم ملی زنان ایران به رقابتهای جهانی
بازهم سایه سرد تنهایی بالای سرش خوشرقصی میکرد. تنهایی تنهایی تنهایی. سکوت خانه دیوانهاش کرده بود. راه به جایی نداشت. به فضای مجازی پناه برد.
یادش نمیآمد آخرین بار کی عاشق شده بود. ۱۰ سال پیش، پانزده سال پیش شاید هم بیشتر. اصلا تا حالا عاشق شده بود! از اون
شروع دوی ماراتن: از زمانی که به طور پیوسته مینویسم ۱۸ ماه میگذرد. نوشتن را از صفحه اینستاگرامم شروع کردم که به نگارش در کانال
یکی بود یکی نبود، در روزگاران قدیم دختری زندگی میکرد که تازه سایتش را راهانداخته بود. روزها میگذشت و او تنهایی با خودش گز میکرد.
«الله سنه اوغلیه ساخلاسو» چشمکی به عزیزجون زدم و پرسیدم: عزیزجون یعنی خدا فقط پسرهاشو نگه داره، دخترشو بکشه؟عزیز با همون لهجه شیریناش جواب داد:
سکانس اول: زهرا بازهم خاطرات کودکی در سرش میچرخید. خاطراتی که هر لحظه او را به یاد مادرش میانداخت. اینبار پرده کرکره قدیمی خانه داییاش
پری از پنجره به طلوع خورشید مینگریست. بعد از مدتها راهی زادگاهش شده بود. سوار اتوبوس به مقصد ناکجاآباد به راه افتاد. چندسال پیش پزشکی
در دستانش کتاب «موجها» اثر ویرجینیا وولف بود. هر برگش را که میخواند حس شاعرانگیاش که سالها خفته بود از خواب میپرید. کتاب رمانی از