اولین مواجهه من با کودک همسری
با کودک همسری تو همان سالهای دبیرستان آشنا شدم. زمانی که دخترهای نوجوان را پای سفره عقد مینشاندند، اما به خاطر مقررات مدرسه تو شناسنامهشان ثبت نمیشد، چون اگر مدیر یا یکی از ناظمها بو میبرد طرف عقد کرده، پروندهاش زیر بغلش بود و راهی مدارس شبانه میشد؛ جایی که زنان متاهل و بازمانده از تحصیل با تفاوت سنی فاحش با همسن و سالان من مشغول علمآموزی بودند.
اتفاقی که برای دوستم فاطمه در سال دوم رخ داد و مسیر زندگیش را بکلی عوض کرد.
نمیدانم ناظممان از کجا شصتش خبردار شده بود، که بیمقدمه وارد کلاس شد و مستقیم به سمت فاطمه رفت و صدایش کرد. او هم با ترس و لرز ایستاد. گفت: «مقنعهات رو در بیار.»، فاطمه زل زده بود به چشمهای خانم ناظم و تکان نمیخورد. که یکدفعه خانم ناظم مقنعهاش را از سرش کشید و موهای مش کردهاش هویدا شد. آن سالها هنوز رنگ کردن موی دخترها، جزء تابوها بود! و کسی جرات تابوشکنی نداشت مگر اینکه ازدواج کرده باشد. این ماجرا منجر به اخراج فاطمه از دبیرستان شد. این آخر داستانش بود، و منجر به ترک تحصیلش شد.
تعریف کنوانسیون حقوق کودکان از «کودک»
کنوانسیون حقوق کودکان، از تولد تا ۱۸ سالگی را کودک میخواند. سازمان ملل نیز هر نوع ازدواج زیر ۱۸ سالگی را ازدواج کودکان تلقی میکند. از سوی دیگر سازمان بهداشت جهانی ۱۵ سالگی را مرز کودکی دانسته و بر همین مبنا ازدواج افرادی را که زیر این سن روی داده باشد را به عنوان «ازدواج کودکان» قلمداد میکند.
قوانین کشور ما با وجود پذیرش کنوانسیون حقوق کودک، موضوع ازدواج کودکان را مستثنی کرده است؛ به این معنی که براساس قانون ۱۰۴۱ مدنی ازدواج دختران در ۱۳ سالگی و پسران در ۱۵ سالگی در قوانین ایران پذیرفته شده و ازدواجهای کمتر از سنین یادشده با رعایت شرایط خاصی مورد قبول قانونگذار قرار گرفته است. این شرایط شامل رضایت و اجازه ولی قهری (پدر یا جد پدری)، مصلحت طفل و اجازه دادگاه است.
ازدواج بیش از ۷۳۰۰ دختر ۱۰ تا ۱۴ ساله در پاییز ۹۹
طبق آخرین گزارش منتشره مرکز آمار ایران در حالی ۷۳۱۷ دختر بچه ۱۰ تا ۱۴ ساله در پاییز ۹۹ ازدواج کردهاند که در همین بازه سنی و زمانی ۱۹۲ ازدواج به طلاق ختم شده است.
مطابق با جدیدترین گزارش مرکز آمار ایران، طی پاییز سال گذشته (۹۹)، ۷۳۱۷ ازدواج دختر بچه ۱۰ تا ۱۴ ساله و پنج ازدواج پسر بچه کمتر از ۱۵ سال به ثبت رسیده است. مطابق با این گزارش در پاییز ۹۹ آمار ازدواج دختران کمتر از ۱۰ سال صفر است. همچنین در همین بازه زمانی ۳۶۹۵۲ دختر ۱۵ تا ۱۹ ساله و ۵۱۳۹ پسر ۱۵ تا ۱۹ ساله ازدواج کرده اند.
بالاترین آمار کودک همسری در کدام استانهاست؟
خراسان رضوی، آذربایجان شرقی، خوزستان، سیستان و بلوچستان، آذربایجان غربی، هرمزگان و اصفهان در ده سال اخیر بیشترین ازدواج ثبت شده در سنین پایین را داشتهاند.
چه عواملی موجب افزایش یا تداوم کودک همسری است؟
۱٫ سنت و عرفهای هزار ساله:
در جوامع باستانی و قرون وسطی ازدواج دختران یا نامزدشدنشان قبل از بلوغ متداول بوده است. تنها از قرن ۲۰ به بعد بود که ازدواج زودهنگام کودکان زیر سئوال رفته است.
از سوی دیگر ایران به عنوانی یک کشور خاورمیانهای همواره بخشی از زندگی مشابه فرهنگی سایر کشورهای خاورمیانهای بوده است… دمای بالا از علل اصلی بلوغ زودرس در میان دختران و پسران جوان است و این امر دلیل کافی برای تبدیل شدن ازدواج کودکان به یک رسم اجتماعی مقبول میباشد که مورد تائید روحانیون و رهبران دینی است. و همانطور که میدانیم قوانین ایران بر اساس قوانی قدیمی و ایستای اسلام نگاشته شده است.
۲٫ نابرابریهای جنسیتی:
در جوامعی که زنان و دختران جایگاه پایینتری نسبت به مردان و پسران دارند، به فرزندان دختر به چشم «بار» اضافی بر دوش خانواده نگاه میشود و والدین برای رهایی از این بار اضافی، آن را به گمان خود به خانه بخت میفرستند.
از سوی دیگر در جوامع سنتی که روابط خارج از چارچوب ازدواج را برنمیتابد، رابطه جنسی یا بارداری را مایه سرافکندگی خانواده دانسته بنابراین خانوادهها بهمنظور محافظت از ناموس و بکارت دختران، قبل از اینکه تمایلات جنسی در آنها بیدار شود، آنان را به اجبار هم که شده شوهر میدهند.
۳٫ فقر اقتصادی:
بیش از نیمی از دخترانی که قربانی کودک همسری میشوند، در خانوادههای بسیار فقیر زندگی میکنند. در شرایط فقر شدید، خانوادهها و برخی اوقات خود دختران فکر میکنند که ازدواج تنها راهحل برونرفت از بحران و تأمین آینده است. ( بطور مثال در استان سیستان و بلوچستان)
۴٫ فقدان امنیت
در مناطقی که دختران در معرض خطر آزار و تعرض جسمی یا جنسی قرار دارند، والدین برای تأمین امنیت دختران جوان خود، آنان را روانه خانه شوهر میکنند تا تحت حفاظت یک مرد قرار بگیرند. در واقع، برخی خانوادهها ازدواج را بهعنوان مکانیسمی برای مقابله با فقر و خشونت قلمداد میکنند.
۵٫ فشار اجتماعی:
با افزایش سواد و نفوذ آن در جوامع امروز بیشتر خانوادهها بخصوص جوانان از تاثیرات مخرب این رسم آگاه شدهاند. اما بدلیل فشارهای اجتماعی همچنان به آن تن در میدهند. صرفاً به این دلیل كه در نسلهای قبلی اتفاق افتاده است.
تبعات کودک همسری:
از تبعات این نوع از ازدواجها در نقاطی مانند سیستان و بلوچستان افزایش کودکان بیشناسنامه است چرا که اغلب این ازدواجها به دلیل تخطی از قوانین موجود، ثبت نشده و کودکانی که در اثر این ازدواجها به دنیا میآیند نمیتوانند شناسنامه بگیرند و بیشناسنامه بودن نیز در هر کشوری محرومیت از هر نوع خدمت اجتماعی را به دنبال دارد، چرا که از اساس، این افراد فاقد هویت رسمی هستند.
از دیگر تبعات کودکان در سطح کلان لطمه به اقتصاد کشور است. این امر توسعه اجتماعی و اقتصادی را هم متضرر کرده و منجر به چرخه فقر بین نسلها میشود.
انواع آسیبهای ناشی از کودک همسری:
۱٫ پیامدهای جسمی
لازمه رابطه جنسی، بلوغ جسمانی و روحی است که در کودکان وجود ندارد. برقراری رابطه جنسی پیش از آنکه کودک به تکامل فیزیکی برسد، میتواند سبب آسیب جدی به اندامهای تناسلی او شود. علاوه بر این، پژوهشها نشان دادهاند که باروری در سنین پایین خطر مرگ برای مادر، سقط جنین و تولد کودکان کموزن را در پی دارد و این افراد بهدلیل عدم آگاهی از مسائل مربوط به بهداشت جنسی و بهداشت باروری بیشتر در معرض بیماریهای مقاربتی مانند ایدز و HPV قرار دارند.
همچنین ابتلا به بیماریهای مقاربتی، سرطان دهانه رحم و انواع بیماریهای عفونی. ختنه و ناقصسازی زنان.
۲. پیامدهای روانی و عاطفی
آثار سوء روانی و عاطفی یکی از تاثیرات مخرب ازدواج کودکان است. با چنین ازدواجی، کودکان به نوعی از دنیای کودکی کنده شده و بدون طی کردن دوران نوجوانی وارد دنیای بزرگسالی میشوند که مسئولیتهای سنگینی را از تامین معاش گرفته تا کارهای خانگی را برعهدهشان مینهد. و همین عوامل سبب بروز اختلالات روانی از جمله افسردگی، اختلالات اضطراب و اختلالات پانیک در این افراد میشود.
از سوی دیگر، این افراد بهدلیل جدا شدن از همسالان خود و عدم حضور پررنگ در جامعه، فاقد استقلال شخصیتی بوده و در تعامل با دیگران و مشارکت در فعالیتهای اجتماعی ناکارآمد بار میآیند.
۳. پیامدهای اجتماعی
الف: تشدید خشونت خانگی
معمولا در زمینه کودک همسری مشاهده میشود که اختلاف سنی زیادی میان زوج و زوجه وجود دارد. دلیل این امر، تمایل مردان به ازدواج با زنانی است که حرفشنوی بیشتری داشته و بهخاطر سن پایین رفتارهای نادرست و خشونتهای خانگی را راحتتر پذیرفته و به آن عادت میکنند. این امر نه تنها به خود قربانی آسیب میرساند، بلکه روی فرزندان نیز آثار مخربی دارد.
ب: محرومیت از تحصیل
یکی از دردناکترین تبعات اینگونه ازدواجها محرومیت از تحصیل است. بسیاری از دخترانی که وادار به ازدواج در سننین پایین میشوند بدلیل محول شدن مسئولیتهای زندگی و فقر اقتصادی از تحصیل باز میمانند.
محرومیت از تحصیل در اغلب قربانیان کودک همسری سبب عدم ورود آنها به بازار کار شده و به بازتولید چرخه فقر و بازتولید چرخه ازدواج کودکان منتهی میگردد.
از سوی دیگر تحقیقات نشان میدهند، مادرانی که ازدواج زودرس داشتهاند، کمتر به آموزش فرزندانشان اهمیت میدهند. زیرا از فواید تحصیل کمتر اطلاع دارند. همچنین کمتر قادرند کودکانشان را حمایت کنند، به دلیل اینکه سطح تحصیل پائینی دارند به تبع کودکانشان نیز زودتر از حد معمول ازدواج میکنند.
پ: افزایش جمعیت نابالغ و حاشیهنشین!
کودک همسری میتواند به افزایش جمعیت در مناطق فقیرنشین منجر شود، چرا که اغلب قربانیان با اصول تنظیم خانواده آشنایی نداشته و فرزندآوری کنترلنشدهای دارند.
همچنین قربانیان غالبا بهدلیل عدم برخورداری از مهارت فرزندپروری و ابتلا به اختلالات روحی، فرزندانی را تحویل جامعه میدهند که از مشکلات روحی و روانی متعددی رنج میبرند یا تمایل به بزهکاری دارند.
ت: گسترش بزهکاری
زنانی که قربانی فرهنگ و سنت نادرست شدهاند، ممکن است به فرار از منزل، کارتنخوابی، اعتیاد، خودکشی، خودسوزی و حتی قتل همسر روی بیاورند.
ث: ازدواج زودهنگام و چندهمسری:
نگاه جنسیتزده و مردسالارانه به دختران سبب میشود که مردان در سنین بالا و متاهل مایل به ازدواج با دختران کم سن برای زیر سلطه کشاندن آنها باشند. یکی از آسیبهای ازدواج دختران با مردان مسنتر، عدم توانانی ایجاد ارتباط با یکدیگر و مذاکره صحیح میباشد.
معمولا چنین وصلتهایی بیشتر در میان ۲۰% از زنان فقیر جامعه رخ میدهد تا ۲۰% از زنان طبقه بالای جامعه. کمسوادی به شدت با عمل چند همسری دارای همبستگی است.
این نوع پیوند به معنای زندگی مالامال از تبعیت جنسی، بردگی اقتصادی، و انجام حجم زیادی از کارهای سنگین خانگی است.
چ: ظهور پدیده کودک بیوهگی:
ازدواجهای که در سالهای کودکی و بدون شناخت از خود و دیگری و بدون هدف صورت میگیرد محکوم به شکست است. دخترانی که بدلیل فقر اقتصادی تن به ازدواج با مردهای پر سن و سال میدهند اگر طلاق هم نگیرند با فوت همسر بار زندگی خانواده بر شانههایشان میافتد. افرادی که سواد و مهارت چندانی ندارند که از عهده معاش خود و فرزندانشان بر بیایند. پس ناچار به تنفروشی یا کارهای فاقد مهارت با درآمد ناچیز روی میآورند.
متاسفانه بدلیل افزایش تورم این پدیده اپیدمی شده و هر روز آمار آن رو به تزاید است.
نتیجهگیری:
کودک همسری معضلی است که در همه جای جهان شایع است. اما این معضل در بعضی از کشورها عفونی شده است. ازدواج کودکان علاوه بر خانواده و اجتماع محلی، جامعه را هم تحت تاثیر خود قرار میدهد به نحوی که به اقتصاد کشور آسیب زده و منجر به ادامه چرخه فقر بین نسلها میشود.
در این زمینه تحقیقات رسمی کمی در کشور وجود دارد. بنابراین ریشه مشکلات به درستی واکاوی نشده است. اولین قدم جمعآوری اطلاعات و تحلیل آن بر اساس موقعیت جغرافیای، پایگاه اقتصادی و شرایط اجتماعی زنانی است که تحت سیطره این سنت قرار دارند. زنانی که از زندگی نرمال محروم ماندهاند.
عدم ثبت قانونی اینگونه ازدواجها در زیر سن تعیین شده هم معضل دیگری است که با ثبت رسمی امکان برآورد آن و در نتیجه تجزیه و تحلیل بحران را برای محققان فراهم میسازد.
برای یافتن راهحل عملی تنها نمیتوان از جامعه مدنی توقع داشت. تا زمانی که قانون دست ولی قهری را برای ازدواج کودکان باز گذارده و به استناد اینکه او در جهت منافع فرزندش قدم برمیدارد، خود را دخیل نمیکند نمیتوان قدمهای اساسی و موثری در این زمینه برداشت. یکی از قدمهای اساسی به رسمیت شناختن ماهیت ازدواج کودکان و مبارزه در جهت یشهکنسازی آن است. که بایست در حوزههای قانونگذاری، فرهنگسازی در سطح جامعه و بهبود شرایط اقتصادی خانوادهها صورت میگیرد.