این کیک تولد کیه؟
تولد شماست!
من؟
نیما بود که کیک به دست وارد دفتر شد.
از صبح بانکهای مختلف چپ و راست روز تولدم را تبریک گفته بودند. صبح که دیلینگدیلینگ پیامک گوشیم به صدا درآمد از سر کنجکاوی نگاهی به صفحهام انداختمو یه آهی از ته سینه کشیدم که ای بابا تولد خشک خالی که فایده نداره بانک جان! غافل از اینکه همکاران ویپانی در تدارک یک سورپرایز برایم بودند.
یک لحظه که بچهها گفتند تولدته خشکم زد، گفتم تولد من که ۵ آبانه. این تولد شناسنامهایمه.
خانم ناصری با لبخند گفت: فعلا همین رو قبول کنید.
_کی حواسش به تاریخ تولد من بود؟
+ نیما منابع انسانیمونه دیگه. اون یادش بود.
_ با خنده رو به نیما کردم و گفتم: نیما کارش درسته.
راستش توی محل کارهای قبلیم هم تولدبازی داشتیم. البته چند ماه یکبار برای چندنفر همزمان تولد میگرفتند. هرچند این زمانی بود که طرف مدتی در آن مجموعه مشغول به کار باشد نه اینکه هنوز عرق تنش خشک نشده تولد آنهم از نوع اختصاصی برایش بگیرند!
با این اوصاف اگر با همین دنده بریم جلو کلی سورپرایزهای رنگارنگ تو ویپان چشم انتظارمه.
زنده باد ویپان!
#ویپان #تجربه_ویپانی #روز_تولد