+دختر مگه آزار داری! بشین سر زندگیت، نونت نیست، آبت نیست چرا پی دردسر میگردی؟ مگه نمیگی که میخوای برای زنان کاری کنی کارستون، من اون سری هم بهت گفتم باید بارهای اضافهات رو از روی کولت بندازی زمین بعد به فکر دیگران بیفتی. خودتو رها کن، اینطوری زودتر به مقصد میرسی. اما فکر کنم تو خیلی حرفامو قبول نداشتی!
_ ینی دیگه ننویسم؟ من نمیتونم ننویسم، خیلی سعی کردم روی کارهای شخصی خودم تمرکز کنم و بیخیالی طی کنم، اما هر چقدر هم جون میکنم یه وقتهایی فقط باید نوشت تا زیر بار این همه مشکلات دوام اورد!
+ عزیزم تغییر سخته، یه مثال بزنم. تو شدی مثل آدمی که علیرغم هوش و تواناییهای بالایی که داره بخاطر وسواس بیش از اندازش حتی حاضر نیست از خونهاش بیاد بیرون مبادا لباساش کثیف بشن. کل روح و روانت رو مسائل زنان پر کرده. فردا روزی بخوای خونه بخری یا کرایه کنی صاحبخونه زن هم که باشه، فمینیست هم که باشه، به خود خدا قسم یدونه هزار تومنی بهت تخفیف نمیده. من نمیگم حرفت اشتباهه، کاملا هم درست میگی، ولی مسیر درستی رو انتخاب نکردی! این مسیر راهتو سختر و طولانیتر میکنه
_ خب تا اون وقت چی کار کنم خودم رو به کوچه علی چپ بزنم و از درد و رنجهای همجنسام ننویسم؟ به نظرت تا اون موقع نباید از تجربیاتم بنویسم تا زنهای دیگه درس عبرت بگیرن و دوباره پا جای اشتباه نذارن؟ البته حرفت رو قبول دارم که پاشنه آشیل ما زنان ایرانی استقلال مالیه، اما نمیتونم همینطوری هم دست رو دست بذارم و به امید آینده هیچ کاری نکنم.
+ چرا لجبازی میکنی دختر بازهم میگم تا تو به استقلال مالی نرسی، نمیتونی به زنهای دیگه کمک کنی که از این تبعیضها رها بشن. تمام بحثهای این دنیا حول محور پول میچرخه.
_ برای من پول مهم نیست!
+ برات پول مهم نیست، استقلال که مهمه، استقلال بدون پول بدست نمیاد. از طرفی تو اگه تونستی خودتو عوض کنی میتونی بقیه رو هم عوض کنی!
و این داستان همچنان ادامه دارد …….