کنت دراکولا که بود؟
چائوشسکو در ۲۶ ژانویه ۱۹۱۸در خانواده کشاورز پر جمعیت ( ده فرزندی ) به عنوان فرزند سوم در منطقه الت رومانی متولد و رشد نمودهاست و پس از ۷۱ سال زندگی پر فراز و نشیب و تجربه نمودن کارگری کارخانه، مبارز سیاسی و زندانی ، رئیس شاخه جوانان حزب کمونیست ، رئیس جمهوری و رهبری کشور از ۱۹۸۹ـ ۱۹۷۴ و داشتن سه فرزند در ۲۵ دسامبر ۱۹۸۹ در یک دادگاه نظامی کوتاه و سریع محاکمه و بدلیل عدم پاسخگویی به قاضی، دادستان و عوامل دادگاه صحرایی و به رسمیت نشناختن آنان همراه با همسرش به اعدام محکوم و به شکل رقت آمیزی با رگبار چندین گلوله و با دستهای بسته به قتل رسیدند.
دادستان: تو هیچ وقت قادر نبودی تا با مردم گفتوگو کنی. همیشه سخنرانی کردهای و مردم مجبور بودند تا تو را تشویق کنند… چائوشسکو: حکومت نمیتواند فرمان تیراندازی را صادر کند. این تروریستها بودند که به جوانان شلیک کردند… النا: نگاه کن. به کشتهشدن این ۳۴ نفر میگویند قتل عام.
دوران حکومت او در رومانی با سرکوب و خشونت گره خورده بود و گفته میشود رومانی در آن هنگام سرسختترین حکومت استالینیستی در بلوک شرق را داشت. این دوران آمیخته با سیاستهای کیش شخصیت، ملی گرایی و دشمنی با کشورهای خارجی بود که نه تنها قدرتهای غربی بلکه اتحاد جماهیر شوروی ( آن زمان) را نیز در بر میگرفت.
نیکولای چائوشسکو از ۱۹۶۵ تا روز اعدامش، دبیرکل حزب کمونیست رومانی و در نتیجه بالاترین مقام آن کشور بود. او رئیسجمهور کشور و در واقع حاکم مادام العمر رومانی بود.
نیکلای و النا چائوشسکو به قول سیمن مانتیفوری دست کمی از زوج خبیث شکسپیری لیدی مکبث و شوهرش نداشتند، و عامل رنج هموطنانشان گردیدند که کشور را در نهایت به قهقرا کشانید.
روزهای پایانی کار چائوشسکو
صبح دسامبر ۱۹۸۹ جمعیت در برابر ساختمان کمیته مرکزی شهر بخارست تجمع کردند تا به سخنان “هماهنگ کننده” – لقبی که دیکتاتور رمانی به خودش داده بود، گوش کنند. دوبوقچی حزب که وظیفه شعار دادن و شور و حال بخشیدن به تجمع را داشتند شروع کردند….. طبق معمول جمعیت با فریادهای “خودجوش” سخنان دیکتاتور را هرازگاه قطع میکرد تا شعارهای متملقانهای را که بوقچیها و نوچههایش فریاد زده بودند تکرار کنند. هشت دقیقهای از آغاز سخنرانی دیکتاتور نگذشته بود که جمعیت بار دیگر سخنانش را قطع کردند اما این قطع کردن از نوع دیگری بود. عدهای از بین صفوف عقبی این تجمع صدهزار نفری به شکل بی سابقهای شروع به هو کردن و سوت کشیدن کردند و سپس فریاد برآوردند: “تیمیشوار”. (شهر تیمیشوار همین چند روز پیش دست به شورش علیه چائوشسکو زده بود و دهها نفر از اهالیاش به دست پلیس و نیروهای امنیتی کشته شده بودند.)
آغاز نگارش کتاب
ادوارد بئر کتاب چائوشسکو؛ ظهور و سقوط دیکتاتور سرخ را دو سال پس از سقوط رژیم چائوشسکو چاپ نمود. این کتاب در واقع ثمره مشاهدههای عینی نویسنده از رومانی و مصاحبه با مقامات رژیم و دیگر چهرههای فعال در عرصههای سیاسی و فرهنگی این کشور بود.
بئر فرانسوی در مصاحبهاش بیان کردهاست که مورخی دانشگاهی نیست و لذا خواننده نباید توقع اثر تاریخی، علمی را داشته باشد. به نظرم یکی از نقاط قوت کتاب نیز دوری از نوشتاری دانشگاهی است. شرح حال آنچه بر سر مردم رمانی در طی ۲۵ سال حکومت خودکامه کمونیست برسرشان آوردهبود، با داستان سرایی هدفمند نویسنده موجب همراهی خواننده میشود.
نقطه اتکای کتاب بر بازسازی عصر چائوشسکوست، اما همزمان محقق به تحلیل روندی که باعث شکلگیری تاریخ محنت بار در این سرزمین گردیدهاست میپردازد، داستان فلش بکهایی هوشمندانه به سلسله پادشاهی کارول اول تا خلع ید پادشاه میخائیل از ۱۸۸۸ تا ۱۹۴۷ دارد؛ و گریزهایی نیز به رویدادهای پس از او، دو جنگ جهانی اول و دوم هم میزند.
معرفی کتاب در ایران
عنوان کتاب :
از روزنامهنگاران برجسته نیوزویک و تایم بود که به خاطر گزارشهای خواندنیاش از مناطق جنگی جهان، از کنگو و الجزایر تا ویتنام و کامبوج به شهرت رسید.
بئر زاده فرانسه بود، اما در پی جنگ جهانی دوم به همراه خانوادهاش به بریتانیا مهاجرت کرد و تحصیلات دانشگاهیاش را در همین کشور به پایان رساند. بئر از ۱۹۵۸ به نوشتن کتاب رو آورد. کتاب « مسئله الجزایری» بئر که در باره جنگ استقلال الجزایر است، چنان جامع و کامل بود که وزارت امور خارجه آمریکا خواندن آن را برای همه دیپلماتهایش اجباری کرده بود. او کتاب چائوشسکو… را دو سال پس از سقوط رژیم چائوشسکو چاپ کرد.
داستان آشنایی من با کتاب
از دیگر کتابهای ترجمهشده این مترجم: لنین زندگی انقلابی سرخ، استالین؛ دربار تزار سرخ، تروتسکی کاهن معبد سرخ، رفیق زندگی و مرگ ارنستو چهگوارا.
ویژگیهای کشور رومانی
این کشور با بیش از ۱۹ میلیون نفر جمعیت سومین کشور از نظر جمعیت در منطقه مرکز و شرق اروپا و با وسعت ۲۲۷ هزار کیلومتر مربع است که در کنار اکثریت رومانیایی دارای ۸ درصد اقلیت مجاری، آلمانی، ترک، تاتار و یهودی و غیره است. اکثریت مردم این کشور مسیحی ارتدکس بوده و حدود یک صدهزار مسلمان ترک و تاتار نیز دارد. رومانی کشور لاتین زبان در همسایگی کشورهای مجارستان، صربستان، بلغارستان، اکراین و ملداوی در کنار دریای سیاه قرار دارد.
جنگ در دل جنگ
در دوره بین دو جنگ حاکمیت سلطنتی در این خطه دایر شدهبود و گر چه این کشور در ابتدای جنگ جهانی دوم با آلمانها بود ولی سپس به قوای روسها پیوسته و از آن زمان تا تحولات دسامبر ۱۹۸۹ به سرزمین سوسیالیستی و کمونیستی تبدیل شد و در سیطره ارودگاه کمونسیم سابق به رهبر شوروی سابق قرار گرفت که در این فرایند نیکلای چائوشسکو بازرترین و برجستهترین نقش را ایفاد نمود .

بسیاری از حاکمان کمونیستی اروپایی با شکستن دیوار برلین و فروپاشی بلوک شرق، مجبور به کنارهگیری از قدرت شدند، جان سالم بدر برده بدون آنکه محاکمه یا اعدام شوند. تنها مستبدی که سرانجامی خونبار داشتند چائوشسکوها بودند. مردم رمانی انتقامی خشن از آنان ستاندند.
طنز ماجرا این بود که چائوشسکو برخلاف سایر همتایان خود در کشورهای بلوک شرق خون کمتری ریخت، زندانی سیاسی کم شمارتری داشت؛ ولی از روشهای دیگری برای خفقان دگراندیشان بهره جست. به قول معروف با پنبه سر برید. اما در عوض حقارتهایی که در دوره حکومتش بر مردم روا داشت، تلنبار گردید و احساسی توام با حقارت و ذلت را برایشان به ارمغان آورد، که تنها با خون، بهایش را دادند.
یکی از اهرمهای فشار این حاکم خودرای بکارگیری نیروهای سرکوبگر در سازمانی مخوف به نام سکوریتات بود. سیستمی که در آن با جاسوس پروری و ایجاد وحشت آفرینی در بین مردم موجی از عدم اعتماد را در فضای جامعه حاکم ساخته بود. بطوری که شایع شدهبود که از هر ۴ رومانیایی حداقل یکی خبرچین سکوریتات است. شنود زندگی روزانه مردم در خانه و محل کار، بخشی از سیستم این سازمان مخفوف بود، هر چند که این نوارهای ضبط صوت آرشیوی عظیم را فراهم آورده بود که احتمال گوش دادن به آن و تجزیه و تحلیلاش را عملا محتمل نمینمود، اما سبب شد مردم در هر لحظه از زندگیشان مجبور باشند پا بر وجدان خود بگذارند و به هر رذالت و حقارتی تن در دهند. بئر در کتابش شرح دادهاست که فقط خشونتهای فیزیکی یک رژیم دیکتاتوری آسیب زننده نیست بلکه گاهی خشونتهای روحی و روانی میتواند خبیثانه تر باشد. و مدت زمان بیشتری در حافظه مردم جا خوش نماید.
دروغگویی سیستماتیک دامنه وسیعی داشت. کتابهای تاریخی که در مدارس تدیس میشد، تاریخی بود که گماشتگان چائوشسکو با شرح و تفضیل خوشایند دراکولا مینوشتند.
شایعهپراکنی نیز یکی دیگر از ابزارهای حکومت او بود. « چائوشسکو به یک نیروی ویژه آدمکش مرکب از عربهایی که در پایگاههای تحت کنترل سازمان اطلاعات رومانی آموزشهای تروریستی دیده بودند دستور داده که علیه مردم وارد عمل شوند، اما هیچ مدرک و نشانهای نبود که این ادعا را ثابت کند.»
سقوط کشور بعد از اعدام کنت دراکولا
اعدام چائوشسکوها که قرار بود بر عصری از تاریخ رومانی پردهای بیفکند، تبدیل به پرده اول ملودرامی شد که تا چندین سال بعد نیز ادامه داشت. آسیبهای که حکومتهایی خودسر بر مردم میزنند تا سالها بعد از سقوط رژیم پا از گلوی مردم بر نمی دارد و حداقل مجالی بین یک تا دو دهه لازم است که مردم به دوران ماقبل این حکومتها بازگردند، دیکتاتوری رفته است اما همپالکیهایش هنوز مهر و نشانشان بر کشور باقی ماندهاست.
مسئله این بود که کمونیسم نه فقط در نهادهای به جا مانده از نظام دیکتاتوری ریشه دوانده بود بلکه شکلدهنده نگرشهای مردم در طرز رفتار، عادات و تفکراتشان تاثیرگذار بود_ در مقیاس کوچک هر فرد هم دمی برای التیام زخمش و رسیدگی و انجام دستورات پزشکی نیاز دارد تا بتواند دوره نقاهت را پشت سرگذارده و بهبود یابد. نکتهای که بئر به درستی اذعان نمودهاست تأکید بر خسارتهای دیرپایی است که دیکتاتور و رژیمش به کشور زد و حداقل یکی دو نسل از شهروندان از عوارض آن مصون نبودند. رومانی تا یک دهه پس از سقوط چائوشسکو درگیر انواع مشکلات و بحرانهای سیاسی و اقتصادی بود. اما از اوایل دهه ۲۰۰۰ موفق شد زخمهای کهنهاش را التیام بخشد. نظام دموکراتیک چند حزبی به تدریج جا پای خود را محکم کرد و اصلاحات اقتصادی آغاز شد. اقتصاد رومانی از اوایل دهه ۲۰۰۰ شاهد یک نرخ رشد اقتصادی نسبتا بالا بودهاست به طوری که در ۲۰۱۷ با نرخ رشد پنج درصد، بالاترین درصد نرخ رشد را بین کشورهای اروپایی داشتهاست.
در پایان به عنوان پژوهشگر سعی دارم کتابهای حوزه جامعهشناسی را برای شناخت هر چه بیشتر جامعه جهانی و افزایش دیدم و درک هر چه بهتر تحولات جامعهای که در آن زندگی میکنم، را بکاوم.