«در واقع به عنوان یک زن، میهنی برای خود نمیشناسم. اصلا نمیخواهم به عنوان یک زن وطن داشته باشم. به عنوان زن، تمام دنیا میهن من است.»
دلیل اینکه زنان رماننویس کم بودهاند، به طور کلی ساختار خانه و خانواده است. نوشتن در اتاق نشیمن آسان نبوده و نیست. اکنون که زنان قلم به دست گرفتهاند و مینویسند نباید سعی کنند خود را با معیارهای ادبی متداول، که به احتمال قوی مردانه است، منطبق کنند. بلکه باید با معیارهای دیگری از آن خود فراهم کنند، باید زبان را بازسازی کنند تا سیالتر شود و قابلیت آن را داشته باشد که با ظرفیت بیشتری به کار گرفته شوند.
اتاقی از آن خود؛ ( s own ﹸA room of one)
اتاقی از آن خود، نوشته ویرجینیا وولف
ترجمه: صفورا نوربخش
انتشارات نیلوفر، چاپ اول: ۱۳۸۳، تعداد صفحات: ۱۶۰
کتاب الکترونیک: فیدیبو
چند کتاب دیگر از همین نویسنده: خانم دالاوی، به سوی فانوس دریایی، زنی در قاب آیینه، خیابان گردی در لندن، سالها.
بیوگرافی نویسنده
«آدلاین ویرجینیا استیون» که بنا به سنت انگلیسی در سالهایی که او میزیست، همه او را با نام خانوادگی همسرش به «ویرجینیا وولف» میشناسند، در سال ۱۸۸۲ در لندن متولد شد. پدر او لزلی استیون، از خانوادهای سرشناس و فرهیخته بود که خود نیز بهعنوان کوهنوردی معروف، روزنامهنگار، مورخ و زندگینامهنویس در انگلستان شهرت داشت. عمو و پدربزرگ او آنچنان نامدار بودند که نامشان به لقب تشریفاتی «سِر» مزین شده بود. به این ترتیب ویرجینیا به طبقهای ردهبالا در انگلستان تعلق داشت. مادر او هم، تقریبا چنین پیشینهای داشت. زندگی در خانوادهای پرجمعیت و نسبتا اشرافی دستمایه خلق آثار متعدد او شد. البته پیشزمینهی تبدیل شدن او به یک نویسندهی تمامعیار، به کتابخانهی پربار پدرش برمیگردد.
ویرجینیا در عصری میزیست که زنان اجازه تحصیل در دانشگاه را نداشتند، حتی ورود زنان به کتابخانهها هم با دشواری همراه بود به طوری که او در کتاب خاطرهای از برخوردش با نگهبان کتابخانه مشهوری در یکی از دانشکدهها اینطور مینویسد: « بانوان تنها در معیت یکی از اعضای دانشگاه یا ارائه معرفینامه اجازه ورود به کتابخانه را دارند.» پس از آزاد شدن ورود زنان به دانشگاه وولف تحصیلاتش را در آکادمی در چند دوره متفاوت انجام داد؛ از جمله زبان یونانی، آلمانی و لاتین در بخش خانمهای کالج کینگ لندن را بین سالهای ۱۸۹۷ تا ۱۹۰۱ آموخت. او میگفت صدای پرندگان را میشنود که به یونانی حرف میزنند.
ویرجینا وولف در سالهای بین دو جنگ جهانی از چهرههای سرشناس محافل ادبی لندن و از مهرههای اصلی انجمن روشنفکری بلومزبری بود. او در طول زندگی بارها دچار بیماری روانی دورهای شد و در نهایت در سال ۱۹۴۱ به زندگی خود پایان بخشید.
آشنایی من و ویرجینیا وولف
اوایل آبانماه ۱۳۹۸ بود که دفتر خانم دکتری برای تولید محتوا رفتهبودم. تو سالن انتظار دو قفسه فلزی کتاب چیده بودند؛ که ناگهان چشمم به کتابی با جلد سبز رنگ و قدیمی و لاغر با عنوان «لحظههای بودن اتوبیوگرافی ویرجینیا وولف» خورد. اسم این نویسنده انگلیسی را قبلا شنیده بودم. اما هنوز کتابی از او را نخوانده بودم. وولف نویسندهای شهیری بود که در ابتدای قرن بیستم میزیست.
اعتراف میکنم که تا به حال اتووبیوگرافی هم نخواندهبودم. از خانم دکتر کتاب را برای چند روز به امانت گرفتم. سبک نگارش کتاب متفاوت از کتابهایی بود که تا به حال خوانده بودم. انگار تو را به روی ابرها میبرد؛ و بدون اینکه بگذارد دستت تکه نرمی از ابر را لمس کند، همان جا رهایت میکرد. همچون پاندول ساعت مدام بین زمان حال و گذشته در نوسان بودم؛ جوری که یک وقتهایی دچار سرگشتگی میشدم که الان در چه دورانی هستم؟ من کجا هستم؟ اینجا کجاست! یک لحظاتی هم با جملات ناباش میخکوبم میکرد؛ و دمی بعد ملال آور میشد.
البته شاید یکی از دلایل این حیرانی اسامی متعدد و مکانهای ناآشنا برای خواننده فارسی زبان باشد. قطعه قطعه بودن جملات با نقطهگذاریهای متعدد هم علت دیگر عدم برقراری ارتباط با متن بود. _شیوه نگارشی که وولف بکار برده بود و مترجم برای وفاداری به متن از آن تبعیت نموده بود._ جملات به گونهای بود که گویی انگار از روی نمایشنامهای فاخر با لکنت زبان میخوانی!
خلط مبحث زندگی روزانه وولف با نوشتههایش به طوری بود که گاهی متوجه منظورش نمیشدم و به اجبار چندین و چند بار پاراگراف را میخواندم. و همین باعث شد، خواندن کتاب طولانیتر از حد معمول باشد. سرانجام کتاب را به پایان رساندم و امانت را به صاحباش بازگرداندم.
از این ماجرا چند ماهی نگذشته بود، تا اینکه چند روز پیش داشتم تو گوگل دنبال جمله قصار در حوزه زنان میگشتم که به نوشتههایی از ویرجینیا وولف برخورد کردم. «قرنهاست که زنان به مثابه آیینه درشت نمای این امکان را برای مردان فراهم آوردهاند تا خود را دو برابر بزرگتر از آنچه هستند، ببینند.»
بیشتر نقل قولها مربوط به کتاب «اتاقی از آن خود» بود. وولف در این کتاب ویژگیهای نثر مدرنیستی خود را وارد نموده بود؛ و سبک جدیدی ایجاد کرده بود. این کتاب شکلدهنده جریان نظری فمنیستی و به طور خاص نقد ادبی فمنیستی است. همان روز کتاب را تهیه کردم و شروع به خواندن نمودم.

اتاقی از آن خود؛ قصه محرومیت زنان ( s own ﹸA room of one)
اتاقی از آن خود از معروفترین کتابهای ویرجینیا وولف نویسنده اهل انگلیس میباشد که در ۴۷ سالگی او منتشر شد. کتاب جستاری است دربارهی «زن و داستان» که ویرجینیا وولف در سال ۱۹۲۹ و بر اساس دو سخنرانی با عنوان زن و داستان نوشتهاست. این جستار به شیوهای نو نوشته شدهاست و نویسنده در آن از سبک معمول مقالهنویسی فاصله گرفته است. این اثر از چند جهت اثری برجسته است؛ از جمله اینکه ویژگیهای نثر مدرن را به جستارنویسی وارد کرده است و علاوه بر آن، از اولین آثاری است که بر پایهی نقد فمینیستی نوشته شده است و بنابراین نقطهی عطفی است در نظریهی فمینیستی. محور بحثْ در این کتاب، اهمیتِ فراهم بودنِ زمینههای مادی برای نویسندهشدن زنان است؛ نزد وولف، مهمترینِ این منابع پول، امکان تحصیل و فراغت و خلوتِ لازم است.
کتاب در بستر بیماری در ذهن وولف شکل میگیرد و به محض آنکه میتواند قلم بر کاغذ بگذارد، به سرعت در عرض یکماه نوشته میشود. «با چنان سرعتی مینوشتم که وقتی قلم به دست میگرفتم مثل بطری آبی بودم که سرو ته شده باشد. با نهایت سرعتی که میتوانستم مینوشتم؛ بیش از حد سریع، چون حالا برای تصحیح آن نوشتهها باید زحمت بکشم؛ اما این روش به آدم آزادی میدهد و اجازه میدهد از فکری به فکر دیگر بپرد.» به نظرم سبکی که نویسنده استفاده کرده به نوعی آزادنویسی است.
فراخوانی برای استقلای زنان
این جمله که «زنی که قرار است داستان بنویسد، باید پول و اتاقی از آن خود داشته باشد»، نوعی فراخوان برای استقلال زنان و از مشهورترین جملههای قصار اوست.
او گذشته، حال و آینده و داستان به طور مختصر بررسی میکند. و در این میان چهارچوب نقد ادبیات زنان را مطرح میکند.
وولف در این کتاب بحث میکند که تا قرن نوزدهم زنان شخصیتی از آنِ خود نداشتند؛ موجوداتی بودند وابسته؛ خانهدارهایی که میپختند و میشستند و فرزند تربیت میکردند.
از آن جا که دنیا مردانه است، داشتن اتاقی از آنِ خود، برای زنان حداقلِ امکان است که در آن هر زن، آنچه خود دوست میدارد، میتواند انجام دهد. «اتاقی از آن خود» یعنی اتاقی خارج از محیط آشپزخانه و اتاق خواب و نشیمن، اتاقی که بتوان بیهیچ مانعی در آن نشست و نوشت، اتاقی آزاد از قید شوهر و بندِ فرزندان و کارِ بیپایانِ خانه. زنی که میخواهد داستان بنویسد، باید پول و اتاقی از آن خود داشته باشد.
خلق خواهر خیالی برای شکسپیر
«… (دختران) پیش از آنکه بزرگ شوند و چه بسا در پانزده شانزده سالگی چه دلشان میخواست و چه نمیخواست، شوهر داده میشدند. مطمئنا خیلی عجیب و غریب میبود اگر یکی از آنها یکباره یکی از قطعههای شکسپیر را مینوشت!»
سپس وولف این سئول را میرسد که چگونه شاعر یا نویسندهای که در یک پیکر زنانه محبوس است جان میگیرد؟ از نظر ویرجینیا «برای نوشتن و سرودن، داشتن یک درآمد معین سالانه و اتاقی که قفلی بر در دارد، ضروری است». یعنی استقلال اقتصادی و حریم خصوصی. هر دوی اینها را مردان بسی زودتر از زنان داشتند.۱
شماتت وولف از فقر جنسیتی
از سوی دیگر ویرجینیا فقر جنسیت زن را مورد نکوهش قرار میدهد. «از فکر آن همه زن که سال از پی سال کار میکردند و برایشان دشوار بود که دو هزار پوند روی هم بگذارند سخت بر آشفتم و فقر شرمآور جنسیت خود را تحقیر کردم. پس مادران ما چه میکردند که هیچ ثروتی نداشتند تا برای ما بگذارند.»
کتاب مملو از استعارههایی زیباست که لحظهای فراغت به ذهن نمیدهد. و افسار اندیشه مخاطب را که چونان اسبی سرکش شیهه میکشد به دنبال خود روان میسازد. «لندن مثل یک کارخانه بود. مثل یک ماشین همه ما روی این ساختاری ساده به عقب و جلو رانده میشدیم تا نقشی به جا بگذاریم.»
وولف در اتاقی از آن خود، در راستای پرداختن به مسئلهی زن و داستان، توجه خواننده را به عواملی خارج از فضای ادبیات و نفسِ نوشتن جلب میکند. او با زبانی طنزآمیز و پر از کنایه و اشاره، شرایط مادی زندگی زنان اروپایی در قرون گذشته را به تصویر میکشد و از موانع موجود برای نویسنده شدن زنان پرده برمیدارد؛ این دلایل، اصلیترین مسائل زنان از گذشته تا زمان زیست او بودهاست؛ که تا قرن حاضر نیز کمابیش ادامه یافته است.
یکی از زیباییهای کتاب سبک نگارشی محاورهای است. گویی ما دست در دست ویرجینیا پا به درون دنیای ناشناختهاش گذاشته و همسفرش شدهایم.
در یکی از این سیاحتها با لیدی وینچسلی شاعر قرن ۱۷ آشنا میشویم؛ و پژواک اعتراضاش درباره موقعیت زنان را میشنویم:
چه فرودست ماندهایم!
فرودست به قوانین نادرست؛
و تحصیل چه اندازه بهتر است تا بازیچه طبیعت بودن؛
از هر گونه رشد ذهنی محروم ماندهایم،
آنچه از ما انتظار میرود و برایمان در نظر گرفتهاند «کودن بودن است»
و اگر کسی از دیگران فراتر رود،
قدرت خیال و جاه طلبیاش سرکوب میشود؛
جناح مخالف همچنان نیرومند است که امید به بالیدن هیچگاه نمیتواند بر ترسها غلبه کند.
جارو جنجال را روی صفحهی کاغذ بگذار
تعبیر جالبی از کتاب ویرجینیا را در کتاب «حق نوشتن»، جولیا کامرون خواندم:«بیآنکه بخواهم فکر ویرجینیا وولف را بخوانم_زنی با عقاید راسخ_ به هر حال میخواهم به خود جرئت دهم و بگویم منظور او این بود که ما احتیاج به اتاقی از آنِ خود داریم تا بتوانیم نیازها و برنامهها و جارو جنجال دیگران را کنار بگذاریم و روی کار بزرگ واقعی نوشتن تمرکز کنیم. به عبارت دیگر، او در واقع میگفت:« جاروجنجال را روی کاغذ بگذار.»
کیفیت ترجمه
کتاب پر است از استعارها و قیاسهای زیبا که به نظرم مترجم با توجه به کلاسیک بودن اثر به خوبی از عهده ترجمه آن برآمده است.
کتاب در چه زمینهای به من یاری رساند
من با خواندن این کتاب لحظه به لحظه با ویرجینیا زندگی کردهام. حساسیتها و رنجی که زنان بدلیل وابستگیهای مالی به مردان کشیدهاند را با پوست و گوشتم درک میکنم. و نصیحتی که برای استقلال زنان پیشنهاد میدهد را به جد خریدارم و سعی در رسیدن به آن هم برای خودم و هم برای سایر همجنسانم دارم
از سویی دیگر معترفم که اتاقی از آن خود حلقه گمشده ذهنی من در یافتن سبک نگارش در نویسندگیام شد. با اینکه مدت زیادی نیست که به طور جدی مینویسم، ولی دوست داشتم به سبک و سیاقی زنانه بنویسم. در جامعهای همچون جامعه ما که تعداد زنان نویسنده با دغدغه زنانه نوشتن انگشتشمار هستند؛ یافتن ادبیات خاص خود که ملهم از نوشتاری زنانه باشد دشوار است. هر چند برای رسیدن به این هدف نیاز به پیمودن راهی صعب و طولانی میباشد.
منبع:
- واکاوی نقد ادبیات فمنیستی در ادبیات زنان ایران، آزاده دواچی
سلام معصومه جان چقدر قشنگ از نویسنده داستان و کتابش گفتی. به نظرم همه زنان نیاز دارن بدور از قیل و قال اتاقی فقط برای خودشان برای نوشتن و به ظهور رسا۱ندن استعدادها و درونیات خودشون داشته باشن.مرسی از قلم زیبات و معرفی این کتاب لذت بردم.تشویق شدم تهیه کنم و بخونم🥰
سلام مریم جان
خوشحالم که از شرح مختصری که نوشتم خوشتان آمده است. به نظرم کتاب ارزش نه تنها یکبار خواندن که چندین بار خوانش را دارد.
مشکل اقتصادی که در کتاب اشاره شده است، مسئله روز جامعه ماست. واقعا زنان ایرانی نیز برای پیشبرد اهدافشان نیاز به تامین اقتصادی و اتاقی از آن خود هستند.