قصه آشنایی من و کتاب عروسکخانه
خانم عظیمی پارسا کتاب عروسکخانه با ترجمه آقای منوچهر انور رو حتما بخونید. با توجه به دغدغهای که دارید براتون خیلی جالبه. حتما هم با ترجمه آقای انور باشه. یه ترجمه دیگر هم به نام «خانه عروسک» هست. اما من توصیه میکنم «عروسکخانه» رو تهیه کنید.
صدای استاد کلانتری در کلاس آنلاین سمپوزیوم نویسندگی بود. از اینکه استاد بهم آنقدر توجه دارد که کتابی خاص به من معرفی میکند از خوشحالی در پوست خود نمیگنجیدم. راستش از همان جلسه عین اسفند روی آتش بودم. دلم میخواست کتاب را هر چه زودتر تهیه کنم. اما انگار روزگار با من سرناسازگاری داشت. کتاب با ترجمههای مختلف آقایان میرمجید عمرانی، بهزاد قادری در فیدیبو و طاقچه بود، اما من به حسن انتخاب استاد ایمان داشتم. میخواستم هر طور که شده کتاب را با ترجمهای که توصیه شده بود تهیه کنم. و البته چون میخواستم بلومبونمش، باید چاپیاش را میجستم!
تفاوت قیمت نسخه الکترونیکی و نسخه چاپی هم از زمین تا آسمان بود. اما نمیخواستم بخاطر هزینه لذت خواندن یک ترجمه بکر را از کف بدهم. به دلم برات شده بود که به بزمی شاهانه دعوت شدهام. خلاصه با اینکه در مضیقه مالی بودم، در سایت شهر کتاب آنلاین سفارش دادم و وقتی دیدم که خرید بالای ۲۰۰ هزار تومن رایگان ارسال میشود، وسوسه شدم و شش کتاب دیگر هم سفارش دادم._ خوبه که در مضیقه مالی بودم و گرنه یه کامیون کتاب سفارش میدادم!
القصه بعد از چند روز کتابها به دستم رسید و من با ولع شروع به خواندنش کردم. و الحق که ترجمه بینظیر آقای انور لذت خوانشش را صدچندان کرد.
معرفی کتاب
نام کتاب: عروسکخانه، عنوان دیگر: خانه عروسک، ایبسن شاعر و چند اشاره به چالش ترجمه
نوشته: هنریک ایبسن، ۱۸۷۹
ترجمه: منوچهر انور
نشر: کارنامه
چاپ اول: ۱۳۸۵
لینک خرید از آمازون
لینک خرید از طاقچه
تعداد صفحات: ۳۱۰
قطع: رقعی
قیمت: ۶۵۰۰۰ تومان
بخشهایی از کتاب
- خونهتو ول کنی_ شوهرتو، بچههاتو_ انگار نه انگار که مردم چی میگن!
- به من مربوط نیس مردم چی میگن. فقط میدونم که این کار برام واجبه.
- اما این کار ننگه. اینجوری از زیر مقدسترین وظایفت شونه خانه میکنی.
- چی چی رو مقدسترین وظایف من میدونی؟
- من باید بهت بگم؟ وظایفت در مقابل شوهرت، بچههات!
- من وظایف دیگریاَم دارم. به همین مقدسی.
- امکان نداره. یعنی چه وظایفی؟
- وظایفم نسبت به خودم.
- تو پیش از هر چیزی، یک زن شوهرداری، یه مادری!
- به این حرفها دیگه اعتقادی ندارم. به نظر خودم، پیش از هر چیز یه آدمم_عینا مثل تو … یا به هر حال باید سعی کنم که بشم….. خوب میدونم که بیشتر مردم حقو به تو میدن توروالد؛ تو کتابااَم بیشتر همینو نوشتهن. اما من دیگه نمیتونم خودمو مقید کند به حرفهایی که بشتر مردن میزنن، یا چیزایی که تو کتابا نوشته. من باید خودم قضایا رو حلاجی کنم و معنیشونو سعی کنم بفهمم.
یک پاراگراف از بخش اول کتاب: ایبسن شاعر
به نظرتان میآید که عروسکخانه درامیست درباره حق رای برای زنها، موضوعی که در طول بازی کوچکترین اشارهیی هم به آن نمیشود. چیزی که مطرح میشود جایگاه زن در جهان مردهاست، موضوعی به مراتب وسیعتر، که هنوز که هنوز است از حساسیت خاصی برخوردار است. به نظر من اینطور میرسد که ایبسن بررسی خود را به طرف مطلبی حتی دورتر و عمیقتر، یعنی ستم انسانی بر انسانی دیگر، پیش میبرد، که به این ترتیب اگر نورا در این بازی شوهر میبود، و توروالدو زن، از ارزش درام چیزی کاسته نمیشد.۹۹
درباره هنریک ایبسن
هنریک ایبسن (۲۰ مارس ۱۸۲۸ – ۲۳ مه ۱۹۰۶) ایبسن در بندر جنگلی کوچکی به نام شئن، در حدود ۱۵۰ کیلومتری جنوب غربی کریستیانا (اسلوی فعلی) به دنیا میآید. پدر و مادر ایبسن شش فرزند داشتند و او دومین پسرشان بود.
او شاعر و درامنویس نروژی بود که به عنوان “پدر واقع گرایی” شناخته میشود، بیشتر به خاطر نمایشهایی که ماهیت اجتماعی آن زمان را زیر سوال میبرد و شخصیتهای زن پیچیده و در عین حال قاطعانه دارد، مشهور است.
ایبسن در نیمه دوم قرن نوزدهم، سلسله جنبان نهضتیست که در کار تئاتر ولوله انداخت. و قرن بیستم هنوز نرسیده، معیارهای درامنویسی و صحنهپردازی را یکسره دیگرگون کرد. درامنویسان نامآور نابغهای چون اگوست استریندبرگ، جورج برنارد شا، آنتون چخوف، لوییچی پیراندلو، ماکسیم گورکی، هر یک به راه خود دنبالهگیر راه تازه ایبسن بودند. بسیاری منتقدان ایبسن را به عنوان یکی از بزرگترین استادان هنر تئاتر در تمامی اعصار، همسنگ سوفوکل و شکسپیر میدانند.( بخشی از صفحه ۱۷ کتاب)
معروفترین اثر ایبسن نمایشنامه «عروسکخانه» است که در تمام جهان به روی صحنه رفته است و اقتباسهایی از آن نیز در سینما انجام شده است. در کشور خودمان نیز منتقدان سینمایی فیلم «سارا» ساختۀ “بیضایی” را برگرفته از این نمایش نامه مهم میدانند.
اسامی برخی از کتابهای دیگر ایبسن:
_ روسمرسهلم
_ خانم اینگر اهل استرت
_ پرگنت
_ بانوی دریایی
_ پرهیبتها
_ پایههای جامعه
_ استادبنا سل نس
_ مرغابی وحشی
سایر ترجمههای منوچهر انور
_ اردک وحشی، هنریک ایبسن
_ ماجراهای پینوکیو، کارلو کلودی
_ زبان زنده
_ پختستان
_ هزارپیشه ملانصرالدین
_
معرفی نشر کارنامه
بنیانگذار نشر محمد زهرایی (۱۳۲۸_۱۳۹۲)، آدرس: خیابان وصال شیرازی، کوچه فردانش
داستان کتاب
نمایشنامه عروسکخانه نمایشنامهای زنمحور است. در نمایشنامه نه تنها شخصیت مرکزی داستان زن است. بلکه دغدغههای زنان و مسائلی که یک زن با او مواجه میشود اساس داستان قرار میگیرد.
برای تحلیل این نمایشنامه میبایستی وضعیت فرهنگی را در زمینه تاریخی نمایشنامه بررسی کنیم. پس زمینه جامعه اسکاندیناویایی شمال اروپا به وضوح در داستان خودنمایی میکند.
در داستان نورا را فردی کمهوش و نادان میبینیم. همزمان نورا زنی زیبا و جذاب است. این تناقض نورا را در حالتی تیپیکال قرار میدهد. نمونه تیپیکال زن جذاب و نادان جایگاهی طولانی در ادبیات دارد. اما آن نقصی که نورا را در آستانه سقوط تراژیک خودش قرار میدهد ولخرجی و بولهوسی او است. چیزی که در بسیاری از جوامع نمود داشته و در حال حاضر همچنان در جوامعی همچون ما بارز است.
ایبسن در این داستان زن را یک قربانی عمومی در جامعه بیان میکند و این قربانی بودن را محدود به فرد و طبقه نمیکند. همسر نورا در واقع یک انسان تحصیلکرده و متشخص جامعه است اما نقش قربانی زن برای او هم حفظ میشود.
این را میتوان در باب سه زن دید، خانم لینده که کروگستاد را رها میکند و با مردی ثروتمند ازدواج میکند، نورا و دایه. دایه فرزند خودش را رها میکند تا از نورا و فرزندانش پرستاری کند.
اما آیا نورا خوشبخت است؟ در مقایسه با سایر شخصیتهای زن داستان نورا خوشبخت به نظر میآید. او هم وضع مالی خوبی دارد و هم پرستیژ اجتماعی بالایی دارد اما پشت این ظواهر نورا را زن نگونبختی مییابیم. اینجا نقد اجتماعی و فمینیستی ایبسن را نسبت به فرهنگ جامعه اسکاندیناویایی و معیارهای ارزشی آن میبینیم.
نورا در واقع یک ازدواج تحمیلی با مردی مردسالار را تجربه میکند. توروالد هلمر در واقع کسیست که زنان را اساسا صاحب اندیشه به حساب نمیآورد و حتی به ایدههای آنان گوش نمیدهد. از دید هلمر ایدههای زنان ایدههایی کودکانه و جدا از واقعیتهای اجتماعی است.
نورا در واقع قربانی جامعهای پدر سالار یا مرد سالار میشود. فعالیتهای اقتصادی نورا همراه با پنهانکاری میبایست انجام شود. نکته مهمتر آن است که این فعالیتها در چنین جامعهای تابو به حساب میآید.
توروالد که علیالظاهر وکیلی باهوش و موجه است چنین تابویی را بدتر از بدهکاری و آسیبهای آن میداند.
یکی از درون مایههای اصلی عروسکخانه بیاعتباری ظواهر است. یا به شکل عامیانهتر قضاوت بر اساس ظاهر را خطا میداند. در این داستان ظاهر گمراهکننده است. اما اگر از این ظاهر عبور کنیم در ادامه نمایشنامه نورا زنی هوشمند، متکی به خویشتن و متفکر است. پس این ایبسن ظاهر اولیه را فریبنده میداند و حقیقتی پنهان پشت این ظواهر را به عنوان یک واقعیت ترسیم میکند.
عکس این موضوع در باره توروالد رخ میدهد. ما توروالد را مردی موفق، فاتح صاحب نفوذ و قدرت خانوادگی و اجتماعی مییابیم. در ادامه میبینیم او نه روشفنکر است نه مقتدر، برعکس شخصیتی آسیبپذیر و ضعیف دارد.
در واقع در این داستان ظاهر باطن را دگرگون میکند و برعکس. و حقیقت پنهان شده در باطن صد و هشتاد درجه با ظاهر تفاوت دارد.